تاريخ : دو شنبه 21 اسفند 1391برچسب:, | 16:49 | نویسنده : soraya

یکـی از فانتـزیام اینـه کـه امـسـال امـیـر حـسـین
تـو عـکـدمـی بـرنـده شـه
الـان دو سـالـه پـسـرا دارن بـرنـده مـیـشن
 امـسـال دیـگــه حــق دختراست
 



تاريخ : دو شنبه 21 اسفند 1391برچسب:, | 16:39 | نویسنده : soraya

تنها انگیزم واسه بچه دار شدن اینه که از ارث محرومش کنم ... 



تاريخ : دو شنبه 21 اسفند 1391برچسب:, | 16:32 | نویسنده : soraya

يه بچه  5ساله شه مییاد نماز بخونه بعد چادر گل منگولیشو سرش میکنه مهرم میذاره رو به قبله وای میسته شروع میکنه به نماز خوندن...اما جای سوره ها شعر کلاه قرمزیو می خونه...>>آقای راننده..آقای راننده..یالا بزن توو دنده..کلی هم واسه خودش حال میکنه وسطاشم یه نگاه به ما میندازه قیافشو این شکلی میکنه بعد دوباره ادامه میده



تاريخ : دو شنبه 21 اسفند 1391برچسب:, | 16:28 | نویسنده : soraya

من از فردا نمیام
.
.
.
.
... .
.
.
.
.
جمله ای که هر سال این موقع ها دانش آموزان به همدیگه میگن بعد وقتی فرداش میری میبینی همشونم اومدن :)



تاريخ : دو شنبه 21 اسفند 1391برچسب:, | 16:26 | نویسنده : soraya

یه بار واسم نامه رسید بعد نامه رو باز کردم
و هرچی منتظر شدم مثل تو فیلما،
نویسنده ی نامه با صدای خودش نامه رو واسم بخونه نخوند !
لحظه ی سختی بود تمام باورهام فروریخت 



تاريخ : دو شنبه 21 اسفند 1391برچسب:, | 16:20 | نویسنده : soraya

کل خونوادمون نشسته بودن. داییم بهم گفت: تو خیلی دلقکی، باید بجای میمون، تو رو میفرستادند فضا،
منم یکم اندیشه کردم و گفتم: حلال زاده به داییش میره!
یه سکوته خاصی همجارو گرفت اون لحظه!!! 



تاريخ : دو شنبه 21 اسفند 1391برچسب:, | 16:18 | نویسنده : soraya

یه سوال بدجور ذهنمو درگیر کرده :

قدیما که یخچال نبود مردم که حوصلشون سر میرفت چیکار میکردن ؟

:| 



تاريخ : دو شنبه 21 اسفند 1391برچسب:, | 15:13 | نویسنده : soraya

مروز بچه همسایمونو دزدیدند
کصافطای بی وجدان
در ازای آزادیش 5کیلو پسته خواستند...
هیچی دیگه خانوادش دارن با نبود بچشون کنار میان :( 



تاريخ : دو شنبه 21 اسفند 1391برچسب:, | 15:2 | نویسنده : soraya

دختری به کورش کبیر گفت که من عاشق تو هستم کورش پاسخ داد:
من لیاقت تو را ندارم لیاقت من برادرم زیبایم است که هم اکنون پشت سو تو ایستاده .دختر برگشت اما کسی پشت سر او نبود!کورش گفت: اگر واقعا عاشق من بودی بر نمیگشتی و پشت سر خود را نگاه نمیکردی! 



تاريخ : دو شنبه 21 اسفند 1391برچسب:, | 14:53 | نویسنده : soraya

دیدی وقتی با خودکار مینویسی ، یهویی خودکارت نمینویسه :|
بعد میری بالای صفحه تستش میکنی :| بعد میبینی مینویسه !
بعدش دوباره میای ادامه بدی به نوشتن ، ولی باز نمی نویسه !!!!
واقعاً چرا ؟! 



  • دانلود فیلم
  • قالب وبلاگ